اوج آسمان
عنوان:
اوج آسمان
کد کالا:
از متن کتاب
امید گفت:
- باید باهات صحبت کنم.
سیما با لحن تندی گفت:
- ما با هم حرفی نداریم.
- سیما، میدونم از من ناراحتی، حق هم داری. اما اگه اجازه بدی، همه چیزو برات توضیح میدم.
- احتیاجی نیست، دیگه نمیخوام حرفهای شما رو بشنوم.
- خواهش میکنم فقط چند دقیقه به من فرصت بده. قول میدم وقتی حرفهامو بشنوی آرومتر میشی.
سیما ایستاد و درحالیکه صورتش از خشم میدرخشید گفت:
- یه بار این خریتو کردم که به حرفهات گوش دادم و تا آخر عمرم از این کار پشیمونم. از نظر من دیگه همهچیز تموم شده، لطفاً مزاحم من نشو.
دوباره راه افتاد. امید با او همگام شد و گفت:
- چه بخوای چه نخوای باید حرفهامو بشنوی. بعدش اگه خواستی من از زندگیت میرم بیرون.
سیما ایستاد و با عصبانیت گفت:
- فکر می کنم دارم فارسی حرف میزنم، نه؟
امید لبخند زد و گفت:
- من هم همینطور! به همون زبون فارسی میخواستم خواهش کنم از پدرت اجازه بگیری که من یه بار دیگه بیام خونهتون.
- که چی بشه؟ خونهمون تفریح خوبی واسه تو و خانوادهت بود؟ میخواهید بیایید دوباره فیلم سینمایی زندگی یک کارمند رو تماشا کنید و چند روز بخندید؟
نویسنده:شابک:9789641931140
نوبت چاپ:دوم
ناشر:علی
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:824
تیراژ:2000